سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جمعه 94 مرداد 30 , ساعت 9:16 صبح




داستان "پای لنگ "

خاله ... خاله ....
باز غلومی دست گل به آب داده .....
_ خاله ، من از این بچه‌های تخس بدم میاد ، هرچی میشه میندازن گردن من !
مادر هم هنوز از گرد راه نرسیده منو به باد کتک میگیره .
_ اشکالی نداره عزیزم ، به دل نگیر .
تو هم اگه جای مادرت بودی !
با داشتن شوهر معتاد و یه بچه مریض !!! ، که مجبور بشی از کله سحر تا بوق سگ بخاطر یه لقمه نون حلال ، منت هر کس و ناکس رو بکشی !
آخرش کم میاری و دق دلت رو سر جگر گوشه ات خالی میکردی .
_ اما خاله جون من که کار بدی نکردم .
_ پاشو برو دست و صورتتو بشور ، نمی تونم تو رو با این وضع ببینم .
_ من خیلی دوستت دارم خاله ، اگه تو نبودی زیر دست و پای مادر کشته می شدم!
_ اینطوری فکر نکن مادرت دوست داره ، اگه نداشت که این همه بخاطرت عذاب نمی کشید .
_ خاله واسه چی بچه‌ها بهم میگن عقب مونده ؟
_ بخاطر همینه که میگن ، هرچی سنگه اسیر پای لنگه عزیزم.
نویسنده : " سید حمید موسوی فرد " خرمشهر
1394/05/16

داستان کوتاه


جمعه 94 مرداد 30 , ساعت 9:10 صبح



همیشه، ساده از کنار ساده ترین لحظاتمان گذشتیم،
از چای خوردنهای کنار هم،
از مرافعه های شیرین بر سر آخرین دانهء سیب زمینی توی بشقاب،
از نیمکت همیشگی مان توی پارک،
از بستنی فروشی شلوغ سر چهار راه،
از آدمهایی که زیر و بم روحشان را بلد بودیم،
از آدمهایی که زیر و بم روحمان را بلد بودند،
از دوستت دارم هایی که نفهمیدیم و از هم دریغ کردیم،
از راه رفتن های توی خیابانی که ردیف درختهایش را از بر بودیم،
از قدمهایی که باید با هم برمی داشتیم و صد حیف برنداشتیم.
دور شدیم از تمام دوست داشتنی هایمان ،
فاصله گرفتیم از هم،
نفهمیدیم فاصله را که نامرد است، که بیرحم است،
که وقتی بیاید و بنشیند بین لحظه های مان دیگر هیچ چیز به جای اولش برنمی گردد،
دیگر هیچوقت نه آن خیابان، خیابان می شود،
نه آن نیمکت ، نیمکت....


زندگی در آرامش


یکشنبه 94 مرداد 18 , ساعت 11:32 عصر

             "ترسناکترین داستان های چندخطی"
                         ...................

با صدای چند ضربه به شیشه از خواب بیدار شدم، اول فکر کردم صدا از پنجره میاد، تا اینکه صدا رو از آینه شنیدم...
-------------------------------------------

زنم که کنارم روی تخت خوابیده بود ازم پرسید که چرا اینقدر سنگین نفس می کشم؟ من سنگین نفس نمی کشیدم...
-------------------------------------------

زنم دیشب منو از خواب بیدار کرد که بهم بگه یه دزد وارد خونمون شده. دو سال پیش یه دزد وارد خونمون شد و زنم رو کشت...
-------------------------------------------

با صدای بیسیمی که تو اتاق بچم هست بیدار شدم و شنیدم زنم داره براش لالایی می خونه، روی تخت جابجا شدم و دستم خورد به زنم که کنار من خوابیده بود...
-------------------------------------------

من همیشه فکر می کردم گربه من یه مشکلی داره، آخه همیشه بهم ذل می زد تا اینکه یه بار که دقت کردم فهمیدم همیشه به پشت سر من ذل میزده...
-------------------------------------------

هیچ چیز مثل خنده یه نوزاد زیبا نیست مگر اینکه ساعت 1 شب باشه و خونه تنها باشی...
-------------------------------------------

بچم رو بغل کردم و توی تختش گذاشتم که بهم گفت: "بابایی زیر تخت رو نگاه کن هیولا نباشه" منم واسه اینکه آرومش کنم زیر تخت رو نگاه کردم. زیر تخت بچم رو دیدم که بهم گفت: "بابایی یکی رو تخت منه"...
-------------------------------------------

یک عکس از خودم که روی تختم خوابیدم تو گوشیم بود، من تنها زندگی می کنم...
-------------------------------------------

یه دختر صدای مامانش رو شنید که از طبقه پایین داد میزد و صداش می کرد، واسه همین بلند شکه که بره پایین، وقتی به پله ها رسید و خواست که بره پایین، مامانش به داخل اتاق کشیدش و گفت: "منم شنیدم!"....
-------------------------------------------

آخرین چیزی که دیدم، ساعت رومیزیم بود که 12:07 دقیقه رو نشون می داد و این زمانی بود که یه زن ناخون های بلند و پوسیده اش رو تو سینم فرو کرد و با دست دیگش جلوی دهنم رو گرفته بود که صدام در نیاد. یهو از خواب پریدم و روی تخت نشستم و خیالم راحت شد که خواب می دیدم، که چشمم به ساعت رومیزیم افتاد... 12:06.... در کمد دیواریم با یه صدای آروم باز شد...

 


یکشنبه 94 مرداد 18 , ساعت 11:16 عصر

و چه زود ریشه درخت عمر ما به خشکی می نشیند ،
تنها خوبی و اعمال نیک است که در خاطره ویادها باقی می ماند .
" سید حمید موسوی فرد ، خرمشهر"
1349/05/17


جمعه 94 مرداد 16 , ساعت 2:47 عصر

هفتاد تا از اندرزهای کوچک زندگی مجموعه : روانشناسی و زندگی بهتر
1- روز تولد دیگران را به خاطر داشته باش.
2- حداقل سالی یکبار طلوع آفتاب را تماشا کن.
3- برای فردایت برنامه ریزی کن.
4- از عبارت«متشکرم»زیاد استفاده کن.
5- بدان در چه وقت باید سکوت کنی.
6- زیر دوش آب برای خودت آواز بخوان.
7- احمقانه رفتار مکن.
8- برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر.
9- اجناسی که بچه ها می فروشند را بخر.
10- همیشه در حال آموختن باش.
11-آنچه می دانی به دیگران بیاموز.
12- روز تولدت یک درخت بکار.
13- دوستان جدید پیدا کن اما قدیمیها را از یاد مبر.
14- از مکانهای مختلف عکس بگیر.
15- راز دار باش.
16- فرصت لذت بردن از خوشی هایت را به بعد موکول نکن.
17- به دیگران متکی نباش.
18- هیچ وقت در مورد رژیم غذاییت با کسی صحبت نکن.
19- اشتباه هایت را بپذیر.
20- بدان که تمام اخباری که می شنوی درست نیست.
21- بعد از تنبیه بچه هایت , آنها را در آغوش بگیر و نوازش کن.
22- گاهی برای خودت سوت بزن.
23- شجاع باش , حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی , هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد.
24- هیچوقت سالگرد ازدواجت را فراموش نکن.
25- به کسی کنایه نزن.
26- از بین کتاب هایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد.
27- به بچه هایت بگو که آنها فوق العاده اند.
28- هرگز به همسرت خیانت نکن.
29- سعی کن همیشه خیلی هوشیار باشی , شانس گاهی اوقات خیلی آرام در می زند.
30- همیشه ساعتت را پنج دقیقه جلو بکش.
31-کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن شاید تنها داروی او باشد
32-وقتی با بچه ها بازی می کنی سعی کن آنها برنده شوند
33-هیچگاه در دستگاه پیغام گیر تلفن پیام بی معنی و نامفهوم نگذار
34-وقت شناس باش
35-از افراد ناشایست دوری کن
36-در پول دادن به بچه هایت خسیس نباش
37-اصالت داشته باش
38-هیچ وقت به سیاستمداران اعتماد نکن
39-از حدی که لازم است مهربانتر باش
40-وقتی عصبانی هستی به هیچ کاری دست نزن
41-بهترین دوست همسرت باش
42-تا وقتی شغل بهتری پیدا نکرده ایی شغل فعلیت را از دست مده
43-سعی کن مفید ترین و با احساس ترین آدم روی زمین باشی
44-از کسی کینه به دل نگیر
45-برای تمام موجودات زنده ارزش قائل شو
46-شکست را به راحتی بپذیر.
47- وقتی پیروز شدی فخر فروشی نکن.
48- خودت را در گیر مسائل بی اهمیت نکن.
49- هرگز به کسی نگو که خسته و افسرده به نظر می آید.
50- همیشه به قولت وفادار باش.
51- تا می توانی جدایی ها را به وصل تبدیل کن.
52- عادت کن که همیشه حتی زمانی که ناراحت هستی خودت را سرحال نشان دهی.
53- زندگی را سخت نگیر.
54- هیچ وقت قمار بازی نکن.
55- وقتی با کار سختی روبرو شدی به خودت تلقین کن که شکست غیر ممکن است.
56- از وسایلت به خوبی محافظت کن.
57- انتظار نداشته باش که پول برایت خوشبختی بیاورد.
58- برای تغییر دادن دیگران بیش از این تلاش نکن.
59- همیشه خوش ظاهر و شیک پوش باش.
60- پلها را از بین نبر شاید مجبور شوی بار دیگر از رودخانه عبور کنی.
61- خودت را دست کم نگیر.
62- متواضع و فروتن باش.
63- در ماشینت را همیشه قفل کن.
64- قدرت بخشندگی را از یاد مبر.
65- نسبت به مردمی که به تو می گویند خیلی صادق و بی ریا هستی محتاط باش.
66- دوستی های قدیم را دوباره تازه کن.
67- سعی کن زندگی همواره برایت پیام داشته باشد.
68- کتاب مورد علاقه ات را برای بار دوم بخوان.
69- طوری زندگی کن که روی سنگ قبرت بنویسند: شخصی که از هیچ چیز در ز‌ندگیش پشیمان نبود.
70-بدان در چه وقت باید سکوت کنی


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ