سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پنج شنبه 98 آذر 7 , ساعت 8:43 صبح

ماجراهای من و اینترنت

گاهی وقتها کسی باید پشت دستمان را داغ کند تامعنی داغی را بفهمیم
مثل همین چند روز که دستمان از اینترنت و اطلاعات روز به روز و لحظه ایی در ارتباط با دانش ، علوم و فن آوری جهان شمول که به شکل لحظه ایی و غیر قابل ملاحظه در حال شکل گیری و پیشرفت است کوتاه کرده اند!؟
البته استفاده از این "شط " جاری و پر عظمت اطلاعات برای هرکسی در حد فهم و شعوری که دارد به شکلی به کار گرفته می شود.
برای بعضی از لحاظ سیاسی بعضی ها نفت بعضی ها پزشکی بعضی ها جنگ و بعضی عوام فریبی عالمانه.
همین لحظه این سوال در ذهنم تداعی شد که، در این مدتی که بالاجبار دستمان را از استفاده از شبکه اینترنت جهانی کوتاه کرده اند چه چیز با ارزشی را از دست داده اییم؟

سید حمید موسوی فرد
خرمشهر_ایران
7/آذر/1398


شنبه 98 اردیبهشت 14 , ساعت 1:45 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم .
با سلام خدمت دوستان عزیز در خصوص دو کلیپ فرماندار محترم در مورد خطر آبهایی که در دشتهای کانال المهدی و جاده شاه حسینی به طرف خرمشهر روان است و آبهایی بسیار خطر ساز و جدی که پشت داکهای ساجدی و نظری تجمع شده که توسط دوست عزیز آقای کاویانپور در تعدادی از گروها ارسال گردید ،
برابر هماهنگی که با کشور عراق صورت پذیرفته بود خروجی آبهای رها شده از رودخانه کرخه ، بستان ، هوفل و در نهایت از جاده امام رضا (ع) و داک مرزی پائینتر از بستان وارد کشور عراق می شود ،بعد از بحران آبی که در عراق بوجود آمد کشور عراق دیگر اجازه نداد که آب رودخانه کرخه وارد خاکش شود ، در نهایت آب در دشتها به طرف خرمشهر روان گردید تا جایی که به کانال المهدی رسید و مسعولین بحران استان و شهرستان خرمشهر را نگران کرد که به همین دلیل برای جلو گیری از آب به طرف خرمشهر از ناحیه ایست گاه حسینیه برای کمک فرا خوان اعلام شد که بحمدالله سپاه ، بسیج ، حوزه علمیه و نیروهای مردم مثل همیشه سنگ تمام گذاشتند.
از آنجایی که همه فکر مسئولین بحران استان و خرمشهر ، متمرکز به جلو گیری آب از ناحیه ایستگاه حسینیه به سمت خرمشهر گردیده بود باعث شد غافل از آبی بسیار سنگین تر که از ناحیه کشور عراق به سمت داکهای ساجدی و نظری روان است شوند که توضیح خواهم داد ، حال آب روان شده رودخانه کرخه که تا پشت کانال المهدی 55 کیلومتری خرمشهر رسیده بود تا دیروز با پیش روی که از جاده شاه حسینی 42 کیلومتری خرمشهر با جدا کردن جاده در هفت نقطه عبور که فکر کنم تا حالا به 38 الی36 کیلو متری خرمشهر رسیده باشد که اگر هم به ایستگاه حسینیه برسد برابر تمهیداتی که دیده شده که آب را به طرف خین هدایت کنند نگران کننده نمی باشد ، تا اینجا این حرکت و جریان آب را داشته باشید.
? حالا چطور آبهای تهدید کننده جدی خرمشهر و آبادان به پشت داکهای ساجدی و نظری رسیده است ، همانگونه که حلقه ورودی آبهای رودخانه کرخه به خاک کشور عراق را توضیح دادم از یک طرف آبهای ورودی به خاک عراق طی مسیر مشخص به پشت داک شط علی عراق میرسد و از طرفی طغیان آب دجله باعث می شود که آب طی مسیر مشخص به طرف داک شط علی عراق به حرکت در بیاید تا جایی که پشت داک شط علی با روان آبهای سطحی روان شده از طرف ایران تلاقی پیدا می کنند که همین امر باعث شکست داک شط علی عراق از چهار ناحیه می شود ،
و آب رها شده پشت داک شط علی بطرف طلائیه و داک سئیفت عراق میرسد با توجه به حجم بالای آب ناچارا پنج دریجه داک سئیفت را باز می کنند که مشکلی برای داک ایجاد نشود ، لذا آب رها شده از داک سئیفت عراق با حجم بالا بطرف طلائیه و داک ساجدی ایران روان می شود ،
چون حجم آب بسیار بالا بوده داک ساجدی ظرفیت گیری می کند که همین مهم باعث می شود داک ساجدی ترک بردارد و مازاد ظرفیت آب را به داک نظری ایران انتقال می دهد ، ظرفیت داک نظری تا لبه تاج 2 متر می باشد که تا به حال به خاطر اینکه هنوز آب دجله در حرکت است حدود 1/40 سانتیمتر داک آب گیری کرده است ،
لذا به دلیل احساس خطر هم ترک داک ساجدی ترمیم می شود هم حدود هفت روز با سنگ لاشه ای توسط مهندسین شرکت نفت داکها را تا آنجا که می شود مقاوم سازی می کنند ،
لذا برای کنترل آبهای روان شده از طرف جاده شاه حسینی می بایست آب را به سمت کانال جمهوری و از آنجا به روی نهر حدود با خروجی لوله 1400 که از قبل در این نهر جانمائی شده به طرف نهر خین و‌ خروجی به سمت اروند بیس بیس در زمان جزر آب هدایت کنند ،
چون اگر مد باشد احتمال دارد مد خروجی خین را تحت تاثیر قرار دهد بطوری که نه اینکه خروجی آب صورت نمی گیرد بلکه آب مد هم وارد نهر می شود لذا این عملیات باید حرفه ای و با مطالعه انجام شود . با توجه به اینکه نمی توانیم نهر خین را وسیع تر کنیم چون با خروجی آب بیشتر برای عراق مشکل ساز می شود که بطور حتم کشور عراق اجازه این کار را نمی دهد ، تنها راهش خروجی آب بصورت بیس بیس از خین با کنترل در زمان جزر می باشد
آبهای پشت داکهای ساجدی و نظری را با توجه به ابنکه مخازن 2 ، 3 ، 4 ، 5 آبگیری کرده و پر شده باید با مطالعه دقیق و رعایت شیب به صورت کنترلی یا بیس بیس به تالاب ناصری هدایت کرده و ا ز تالاب ناصری به هفت کانال شیر دم و از آنجا به رودخا‌نه کارون با توجه به دبی کم ورودی آب به کارون ریخته شود ،
اما باز می گویم ، این مهم باید بیس بیس انجام شود ، اما باید دو عملیات را قبل از شروع کار حتمی انجام داد ، اولی قبل از شروع کار دومی در حین عملیات باید انجام شود ، اولی باید هفت کانال شیر دم را قبل از شرع کار از حالت کبسول خارج کنید یعنی دو طرف کانال ،از طرف جاده خرمشهر ، اهواز سمت چپ و از طرف جاده امام صادق (ع) سمت راست رود خانه را باز کرده که از یک طرف آب گیری کرده و از طرف دیگر خارج نماید ، تقویت خاک ریزهای خط راس کانالهای شیر دم حتمی باید تقویت گردد تا آب گیری کانال بهتر انجام شود هر چند که کانالها باید لای روبی شود اما وقت برای این کار نیست باید با تدبیر سعی شود با وضع موجود بر بحران قالب شد اگر امکان دارد یک کانال از هفت کانال سمت شهرک صنعتی از دور خارج شود و آب گیری نکند که خدای ناکرده خطری برای شهرک صنعتی نباشد ،
لذا در همین راستا باید به مسئولین کانالهای پرورش ماهی ابلاغ شود که تخلیه آب کانالها پرورش ماهی را تا اطلاع ثانوی روی کانال شیر دم متوفق کنند چون تخلیه آبهای کانال پرورش ماهی روی هفت کانال شیر دم صورت می گیرد.
اما دومین مورد باید داک یا سد قبل از جنگ را که آقایان می گفتند تخریب شده اما اشتباه می کردند ، داک یا همان سد وجود دارد اما در بعضی جاها نیاز به اصلاح و تعمیر دارد که این مهم هم باید در حین کار دیده شود که اگر خدای ناکرده مشکلی پیش آمد سد بتواند مثل سال 58 شهرک صنعتی و روستاهای حفار غربی و شهر را از خطر حفظ کند ،
تاکید می کنم که باید سد باز نگری و تعمیر شود چون اگر بارش سنگینی که گفته شده است تا آخر خرداد در بحران هستیم روی کشور عراق صورت گیرد حجم آب دجله که روان است، افزایش می یابد و مشکل ساز می شود و اگر هم روی استان ایلام ، استان لرستان صورت گیرد باز دبی خروجی سد کرخه بالا می رود و مشکل ساز خواهد شد و اگر هم دبی سد دز بالا برود باز به شکلی دیگر مشکل ساز می شود یا اگر خدای ناکرده برای یکی از دو داکهای یا سدهای ساجدی ،
نظری مشکلی پیش بیاید بطور حتم خطر شهر خرمشهر و آبادان را تهدید جدی خواهد کرد ، پس باید بطور حتم سد تعمیر شود متاسفانه در راس بحران استان و شهرستان کسانی سوار بر کار هستند که هیچ گونه مطالعات و اطلاعاتی در مورد جعرافیای شهر خرمشهر و اطراف آن را ندارند که همین مهم باعث نگرانی شده و می شود بطور مثال اگر آقایان مطالعات جعرافیای روی خرمشهر را داشتند برای کنترل بحران قبل از شکل گیری بحران که زمان هم داشتن ما هم گفته بودیم اما بخاطر ثنا گویان کسی گوش نکرد باید نقاط خطر را مقاوم سازی می کردند نه اینکه منتظر می شدند مشکل پیش بیاید بعد به دنبال رفع مشکل باشند این تمهیدات نیست این بی تدبیری است ،
باز تاکید می کنم سد باید باز نگری شود و تعمیر گردد !!!
عزیزان این نقاط خطر ساز را که توضیح دادم آقایان باید هر چه زودتر با نگاه مثبت به دور از وسوسه ثنا گویان مشغول کار شوند اگر ده گروه مهندس و کارشناس بیاورید جز این راهی نیست وقت زمان را از دست می دهید که در نهایت مثل تاریخ 97/11/17 بهمن ماه که به سه وزارت نیرو ، وزارت کشاورزی و وزارت کشور گفته شد اما بدون هیچ تمهیداتی کشور را دچار مشکل کردن که باید اگر قانونی است هم در این دنیا هم در سرای آخرت پاسخ گو باشند ،
بجای تکذیب یا نادیده گرفتن موضوع اگر راهکار یا راهکارهای دیگری هست اعلام بشود تا لااقل آسوده گی خاطر ایجاد شود که مدیران قرار نیست از موضوعات سطحی بگذرند و بررسی و تمهیدات لازم برای مقابله احتمالی انجام داده اند،
حال هم ما گفته بودیم
و باز می گوئیم قبل از ایجاد مشکل تمهیدات لازم را انجام دهید تا خدای ناکرده شهر و مردم خرمشهر و آبادان دچار مشکل جدی نشوند دو هفته است داریم می گویم زمان را بیش از این از دست ندهید ، ما بدون هیچ چشم داشتی برای کنترل بحران برنامه جامع داریم حاضریم پای کار باشیم حاضریم کمک فکری باشیم حال خود دانید با تکلیفتان و خدای خودتان .


چهارشنبه 96 شهریور 29 , ساعت 5:16 عصر

#داستان_کوتاه
#آدمهای_مزدوج
_ببین پسر،من علاقه زیادی نسبت به تو پیدا کردم.پس تو هم باید همین علاقه رو به من داشته باشی.
ضمنا یادت باشه که اون روز من بودم که تو رو از زیر دست اون احمق کله گنده"جیمی"خلاص کردم.
_اااااااره ییییییییادم هست.
_حالا به حرفام خوب گوش کن و با دقت به سوالام جواب بده،موقعی که با النا به اون قصر خرابه می ری،اون چی بهت میگه؟
_اوووووون می گه،ما دووووتا زن و شوهر هههههههم هستیم.
_ولی پسر،النا شوهر داره و تو هم اینو خوب می دونی،(تازه مراسم ازدواج باید تو صحن کلیسا انجام بشه.تو تا حالا کلیسا رفتی؟
_ننننننه،نرفتم.ججججیمی میییی گه،یه کافر حق نددددداره پاشو تو کلیییییسا بزاره!
_حالا که می دونی النا شوهر داره و کلیسا هم نرفتی پس...)
_امااا ااااااااون می گه،شوووووهرشو ددددوس نددددددداره.
_تو چی؟اگه یه روز به گوش جیمی برسه که تو پشت گوشش شوهر النا شدی،می دونی چکار می کنه؟
_مننننو میبیییی کشه.
_و تو با اینکه می دونی جیمی تو رو میکشه،هنوزم می خوایی شوهر النا باشی؟
_مممممممن النا رو دوووووس دارم،اون زن خوبیه.
_خوب منم النا رو دوس دارم،اما این دلیل نمی شه که برم و شوهرش بشم،
یه زن فقط اجازه داره با یک مرد ازدواج کنه،نه بیشتر!
_مااااا که اززززدواج نکردددددیم،ففففقط ززززن و شوهر شدیم....
_خوب پس فکر کنم تو آخرین نفری بودی که "جکسون"رو تو دهکده دیده باشی.
_ننننننمی دونم، شششششاید.ممممممن خیلی میییییترسم.
_واسه چی باید بترسی تو که کاری نکردی.
_ااااااز ججججججیمی مییییی ترسم.
_هیچ نگران نباش،من اجازه نمی دم کسی به تو آسیب برسونه.حالا هم برو خونه و خوب استراحت کن و تا وقتی من نگفتم، در خونه رو واسه کسی باز نمی کنی، فهمیدی؟
_ااااااره مممممنکه خنگ نیییییییستم.
_من کی گفتم تو خنگی؟می گم باید به حرفام خوب گوش بدی.این به نفع هر دوتامونه.
#سید_حمید_موسوی_فرد
#خرمشهر_ایران
29/شهریور/1396
20/سپتامبر/2017

داستان کوتاه:آدمهای مزدوج


دوشنبه 95 دی 13 , ساعت 7:33 صبح

عشق را در سکوت ...
اثر : سید حمید موسوی فرد
01/ژانویه/2017

عشق را در ...


دوشنبه 95 آبان 3 , ساعت 12:14 عصر

" شاپرکها در برابر باد می رقصند "

نمی دانم چرا دست از بعضی کارهایی که دیگر برایم عادت شده بود بر نمی داشتم .
اینکه در هرجا و مکان مطالب نوشتاری ام را از کیف یا جیب پیراهن بیرون آورده از کمترین فرصت برای خواندن استفاده می کردم .
 مثل همین الان که بر روی سکوی سنگی کنار شط  زیر درختانی که سایه خود را همانند چتر بر روی زمین گسترانده بودند نشسته ام .
داشتم سطرهای آخر پاراگراف ، ایمیلی را که توسط دوستی به " in box " فرستاده شده بود و اصطلاح نصیحت نامه را شامل می شد می خواندم .
 او نوشته بود : ....
سید جان ،  تو برو زندگی ات را بکن .
 دلت برای خودت بسوزد و آینده ات .
 دیگران سودش را می برند و تو غصه اش را می خوری !
خوش ندارم از من دلگیر شوی ،
و گر نه " خرمشهر " را کی داده کی گرفته  !
.....
یکی خم شده بود و با کنجکاوی نوشته های من را با دقت تمام و مو به مو می خواند .
فکر کردم خود درونم است که با من هم خوانی می کند .
 اما وقتی نفسهای گرمش را احساس کردم و موهای بلندش بر روی دیده گانم افتاد !
تازه متوجه حضورش شدم .
دختری با قد متوسط  ، حدودا سی و اندی سال که از ظاهرش جسارت و بی باکی نمایان بود .
در این اندیشه بودم که کیست ، یا چه نسبتی با من
دارد ، که این گونه به من چسبیده است ؟ مگر می شود چایی نخورده پسر خاله شده باشیم ؟
که او خود به زبان آمده و من از صراحت کلامش متوجه شدم  باید دانشجو باشد .
او فقط دو کلمه گفت : انرژی تان را هدر ندهید .
خرداد سالی یکبار است و از الان تا روز سوم خرداد هم وقت بسیار !
سپس راهش را گرفت و رفت .
من که مبهوت زیبایی و برق چشمانش شده بودم گفتم : اما سوم خردادی وجود ندارد .
ایستاد .
سر برگرداند .
 و شگفت زده از اعماق وجودش طوری آه کشید که نفسم بند آمد .
برای اینکه نفسی تازه کرده باشم ، گفتم : حماسه سوم خرداد را بار دیگر باید از نو ساخت .
باید با آن و خاطراتش زندگی کرد ، نفس کشید .
نویسنده :#سید_حمید_موسوی_فرد
#ایران_خرمشهر
15/مهر/95
06/October/2016

 

داستان کوتاه : شاپرک ها در برابر باد می رقصند


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ