# خانم بسیار چاقی سوار اتوبوس شد. فضولی از سرنشینان فریاد زد:
- نمیدانستم این اتوبوس مخصوص فیلهاست!
زن با خونسردی پاسخ داد:
- خیر آقای محترم...... ا
این اتوبوس مانند کشتی نوح است؛ "فیلها و خرها با هم سوارش میشوند"!!!
# نویسنده مغروری به برنارد شاو نوشت:
- من برتر از تو هستم؛ چرا که تو برای پول می نویسی ولی من برای شرف می نویسم..!
شاو پاسخ داد:
-کاملا درست میگویی؛ هر کدام از ما برای چیزی مینویسد که فاقد آن است!!
# فردی بشار بن برد شاعر نابینای عرب را دید و به طعنه گفت:
- خدا کسی را کور نمیسازد مگر آنکه وی را عوض و پاداشی دهد؛ پس تو را چه عوض داده است؟
بشار فورا پاسخ داد:
- مرا پاداش داده به اینکه امثال تو را نبینم!!
# مردی خواست "متنبی" شاعر بزرگ عرب را آزار دهد، گفت:
- تو را که از دور دیدم گمان بردم که زن هستی!!
متنبی گفت:
- من هم از دور که تو را دیدم گمان بردم که مرد هستی!!!
# زنی زشت روی مردی را دید و گفت:
- اگر تو شوهر من بودی، در فنجان قهوه ات سم میریختم!!
مرد پاسخ داد:
- اگر تو زن من بودی برای نوشیدن آن فنجان لحظه ای درنگ نمیکردم!!