گاهی وقتها کسی باید پشت دستمان را داغ کند تامعنی داغی را بفهمیم
مثل همین چند روز که دستمان از اینترنت و اطلاعات روز به روز و لحظه ایی در ارتباط با دانش ، علوم و فن آوری جهان شمول که به شکل لحظه ایی و غیر قابل ملاحظه در حال شکل گیری و پیشرفت است کوتاه کرده اند!؟
البته استفاده از این "شط " جاری و پر عظمت اطلاعات برای هرکسی در حد فهم و شعوری که دارد به شکلی به کار گرفته می شود.
برای بعضی از لحاظ سیاسی بعضی ها نفت بعضی ها پزشکی بعضی ها جنگ و بعضی عوام فریبی عالمانه.
همین لحظه این سوال در ذهنم تداعی شد که، در این مدتی که بالاجبار دستمان را از استفاده از شبکه اینترنت جهانی کوتاه کرده اند چه چیز با ارزشی را از دست داده اییم؟
سید حمید موسوی فرد
خرمشهر_ایران
7/آذر/1398
بیماری و عدم توانایی در اداره شهر و ایجاد راهکار برای سازندگی و توسعه،
بعد از "شهر" به "بندر خرمشهر" هم سرایت کرد.
آیا بندر تاریخی و کهن خرمشهر با وجود کمبود بودجه و در آمد تجاری، نفس های آخرش را می کشد؟
امروز مصادف است بامورخه 26/تیر/1398
هنوزم شهر من زیباست...ولی مث من افسردست
هنوزم بوی خون می ده...هنوز مهجور و سرخوردست
.
هنوزم روی دیواراش...نشون گوله ها پیداست
هنوز تو کوچه هاش عطر...تن فرمانده جهان آراست
.
هنوز آواز میخونن...تموم مردای بندر
واسه زخمای بی مرهم...برای نخلای بی سر
بندر خرمشهر در گذر زمان
با احداث بندر مُحَمَّره تجارت در این شهر رونق گرفت و روز به روز بر جمعیت این شهر افزوده شد، بنحوی که در ژانویه سال 1848 میلادی به هنگام سفر راولنسون به این شهر بیست و پنج کشتی اقیانوس پیما در بندر آن شهر لنگر انداخته بودند، در حالی که تعداد این گونه کشتیها در بندر بصره فقط شش کشتی بود.
رونق تجارت در بندر مُحَمَّره و پهلو گرفتن کشتیهای تجاری در آن، باعث کاهش درآمد گمرکات و همچنین کاهش درآمد بندر بصره شد.
والیان بغداد نیز که همواره مُحَمَّره را جزء خاک عثمانی میدانستند قادر به تحمل این وضع نبودند. در این هنگام حاکم این شهر، حاج جابر برادر حاج یوسف بود، او از طرف شیخ ثامر کعبی به عنوان حاکم مُحَمَّره تعیین شده بود. نزدیکی انگلیسیها با حاج خان، خشم و غضب فرانسویها را به دنبال داشت. از این رو فونتانیه کنسول فرانسه در بغداد، دولت عثمانی را علیه حاج جابر تحریک کرده، آنها را به حمله بر مُحَمَّره تشویق کرد.
علی رضا پاشا والی بغداد در شعبان 1253 هجری قمری با سپاه عظیمی از ارنائود (آلبانی فعلی)، نجد و عراق سوی مُحَمَّره لشکر آورد و بعد از سه روز نبرد آن جا را تسخیر کرد.
در این نبرد مردم مقاومت کرده، اما غافلگیر شدن مردم و کثرت نیروهای مهاجم، باعث شکست آنها شد. سپاه عثمانی مردم را ازدم تیغ گذرانده اموال آنها را به تاراج برد، خانهها را ویران کرده و بسیاری از اماکن را به آتش کشاندند، خیل عظیمی اززنان و دختران و کودکان را اسیر کرده با خود به عراق بردند.
پس از حمله علی رضا پاشا والی بغداد در سال 1253 قمری به مُحَمَّره، دولت ایران از طریق نماینده خود در اسلامبول میرزا جعفرخان مشیرالدوله به دولت عثمانی اعتراض کرده و مرتباً ادعای خسارت میکرد. دولت عثمانی در پاسخ نماینده ایران اعلام کرد: «بندر مُحَمَّره از توابع بصره و بغداد و ملک ماست و رعیت خود را تنبیهی کردهایم. اگر ثابت کردید که مُحَمَّره از ایران است. آن گاه از ترضیه گفتگو کنید.
بالاخره پس از رفتوآمدهای بسیار و مذاکرات طولانی با میانجی گری سفرای انگلیس و روس مقرر شد، کمیسیونی چهار جانبه از نمایندگان دولتهای ایران و عثمانی و انگیس و روس در ارز روم تشکیل و در خصوص ادعاهای ارضی ایران و عثمانی اتخاذ تصمیم کند.
نماینده ایران در این کمیسیون میرزا تقی خان امیر کبیر بود. سرانجام در تاریخ 13 جمادیالثانی سال 1263 ق. برابر با 28 ژوئیه سال 1847 میلادی قراردادی میان طرفین منعقد شد که به قرارداد ارز روم معروف شد. این قرارداد شامل یک مقدمه و 9 مادهاست و به موجب ماده دوم آن شهر مُحَمَّره و بندر آن و جزیره الخضر [جزیره آبادان] و لنگرگاه آن و اراضی واقع در بخش شرقی سمت چپ شط العرب تحت تصرف عشایر تابع دولت ایران خواهد بود و دولت عثمانی آن را به رسمیت میشناسد.
پس از امضاء قرارداد مزبور کمیسیونی مرکب از نمایندگان چهار دولت ایران، عثمانی، انگلیس و روس عهده دار تعیین سرحدات غربی و مرز میان ایران و عثمانی شد. برخی از نشستهای این کمیسیون در مُحَمَّره تشکیل شد و نماینده دولت ایران در این کمیسیون میرزا جعفر خان مشیر الدوله بود که شرح وقایع و مشاهدات خویش را در کتابی به نام «رساله سرحدیه» ثبت کردهاست.
مشیر الدوله خاطر نشان میسازد که به هنگام ورود هیئت ایرانی به مُحَمَّره مردم استقبال گرمی از آنها به عمل آورند و احساسات پرشوری نشان دادند، چنان که نمایندگان عثمانی به وحشت افتادند. به گفتهمشیر الدوله «مردم عرب در روز ورود به شدت اظهار شعف و اهتراز و شلیک و پیشواز کردند که درویش پاشا مامور عثمانی با جمعیت خود مخوف شده تا سه چهار شب از راه بدخیالی و سوء ظن خواب نکرد. وقتی که فدوی به این کیفیت منتقل شد، جمعیت عرب را مرخص نموده و بنای مجلس مکالمه را گذاشت.
درویش پاشا برای خنثی کردن این علاقه و احساسات مردم درصدد جلب دوستی مردم عرب برآمد و آنان را تشویق کرد که تابعیت عثمانی را بپذیرند و به آنان وعده داد که اگر چنین کنند تا ده سال از پرداخت مالیات معاف خواهند بود. اما مردم عرب پیشنهاد درویش پاشا را نپذیرفتند.
میرزا محمد تقی لسان الملک سپهر در ناسخ التواریخ ضمن شرح کامل این حادثه تاریخی مینویسد «با این همه مشیر الدوله ده هزار تومان بر خرج ایشان بیفزود و آن جماعت بدین شناعت رضا نداده، خود را به کذب به دولت بیگانه نبستند».
به پاس این حرکت مردم عرب میرزا تقی خان امیر کبیر از آنها دلجویی کرد و برای تمام شیوخ و والی حویزه جبه و شال و خلعت فرستاد وقسمتی از مالیات باقیمانده از سالهای گذشتهآنها را بخشید. امیر کبیر طی نامهای که به مشیر الدوله نوشت از مراتب فرمانبرداری عشیره کعب اظهار خشنودی کرد.
پس از آن به سال 1273 هجری قمری (1856 میلادی) میرسیم. در زمان ناصر الدین شاه و به هنگامی که حاج جابر بن مرداو حاکم مُحَمَّره بود، به فرمان پادشاه قاجار، سلطان مراد میرزا حسام السلطنه مامور فتح شهر هرات میشود. دولت انگیس به تلافی تصرف شهر هرات و به منظور حمایت از هند، کشتیهای خود را روانه خلیج فارس کرده، شهر بوشهر و آن نواحی را به اشغال خود در آورد.
حکومت قاجار با مشاهده این وضع، نیروهای خود را از هر طرف جمع آوری کرد و درصدد مقابله با انگلیسیها برآمد و از آنجایی که بیم هجوم به مُحَمَّره و آن نواحی بود، خانلر میرزا عموی ناصرالدین شاه که در آن هنگام حکمران خوزستان بود، از هر جا سرباز خواسته و با پسرش ابراهیم میرزا به مُحَمَّره آمد.
یاور فراهانی از سرکردگان فوج فراهان که مشاهدات خود را از سیر وقایع در دفتری گرد آوری کرده، عامل شکست نیروهای ایرانی را بی کفایتی و ترس خانلر میرزا و همچنین چاپلوسی و تملق فرماندهان سپاه خانلر میرزا ذکر کردهاست.
او در مقابل دلسوزی و دغدغه خاطر حاج جابر حاکم شهر را ذکری کند و خاطر نشان میسازد اگر خانلر میرزا به توصیههای نظامی حاج جابر عمل میکرد، قدر مسلم سپاه آنها شکست نمیخورد.
یاور فراهانی متذکر میشود که برخی فرماندهان سپاه با سعایت و فتنه انگیزی به خانلر میرزا گفته بودند که حاج جابر دروغ میگوید، او با انگلیس ارتباط دارد.
از آن جایی که یاور فراهانی پایمردی و مقاومت حاج جابر و پسرش محمد را دیده بود و در مقابل تهمتها و بی مهر یهای وارده به آنها را از نزدیک مشاهده کرده بود، در بیان آن چنین مینویسد
" آخر معلوم شد که [حاج جابر] چه خدمتی کرد و چقدر ایستادگی کرد، که هر گاه سرکردهها ده یک او را ایستادگی کرده بودند، ابداً شکست نمیخوردند.
اما شاید یکی از زیباترین و به یادماندنی ترین حوادث این جنگ، التماس و گریه حاج جابر خان خطاب به خانلر میرزا به هنگام فرار او از صحنه نبرد است که خانلر میرزا را به فرار نکردن و مقاومت و پایمردی در برابر انگلیسیها دعوت میکند و میگوید:
" چرا بی جهت میروید، خودتان رامقصر و دولت را بدنام میکنید.یاور فراهانی میافزاید:
هر قدر از این عرضها کرد سودی نبخشید آخرش بنا کرد گریه کردن عرض کرد مرا تمام کردی در میان عرب... ".
این جنگ روز پنج شنیه بیست و نهم رجب سال 1373 هجری قمری برابر با 26 مارس سال 1857 میلادی آغاز شد و نیروهای انگلیسی ضمن تصرف شهر مُحَمَّره رو سوی اهواز گذاشته و شهر اهواز را نیز تصرف کردند. قابل ذکر است که پیش از آغاز جنگ میان دولتین ایران و انگلیس در پاریس قرارداد صلح منعقد شد، اما به دلیل عدم وصول خبر به فرماندهان نظامی، جنگ آغاز شده بود. با رسیدن خبر انعقاد پیمان صلح، نیروی انگلیسی مناطق مزبور را تخلیه کردند.
بعد از وقات حاج جابر در سال 1881 میلادی، فرزندش مزعل حاکم این شهر شد، او تا سال 1897 در این شهر بود و تقریباً فعال مایشاء آن بود.
پس از قتل او در سال 1897، برادرش خزعل، حاکم این شهر و آن نواحی شد و تا سال 1925 میلادی بر مسند قدرت بود. پس از روی کار آمدن رضا شاه در سال 1925 میلادی به حکمرانی شیخ خزعل خاتمه داده شد. در همان سال طی تصویب نامه هیئت وزیران نام این شهر از مُحَمَّره به خرمشهر تغییر یافت.
در این مدت یعنی در دوره آلبو کاسب یعنی از نیمه دوم قرن نوزدهم تا سال 1925 میلادی به دلیل نیاز انگلیسیها به راه آبی به منظور وصول کالاهای خود به اصفهان، این شهر و رود کارون از اهمیت ویژهای برخوردار شد، شرکت انگلیسی برادران لینچ چندین کشتی بخار را از مُحَمَّره تا بند قیر به حرکت انداخت. در همین دوره انگلیسیها ابتدا دفتر نمایندگی و سپس کنسولگری افتتاح کردند.
روسها نیز به منظور تثبیت خویش در این شهر کنسولگری دایر کردند. پس از آن با به ثمر رسیدن تلاشها جهت کشف نفت و همچنین تاسیس پالایشگاه آبادان، از روستاها و شهرهای اطراف مردم به این شهر مهاجرت کردند و در نتیجه جمعیت این شهر در سا ل1878 میلادی(1295 قمری) به 45000 نفر رسید.
در دهه چهل شمسی به دلیل احداث اسکلههای بزرگ در اروند رود و پهلوگرفتن کشتیهای غول پیکر، فعالیتهای بندر خرمشهر رونق بی سابقهای یافت و از آن جایی که این شهر، کوتاه ترین مسیر خشکی را نسبت به سایر بنادر خلیج فارس به تهران داشت، لذا هزینههای حمل کالا با احتساب تخلیه کالا در بندر این شهر، کمتر و با صرفه تر از شهرهای دیگر بود و علاوه بر این زمان وصول کالا نیز کوتاه تر بود.
به همین دلیل اکثر شرکتهای کشتیرانی معتبر و بینالمللی د ر این شهر نمایندگی تاسیس کردند.
#ماجرای_من_و_صادق_هدایت
صادق هدایت با مرگ معما گونه اش نه فقط برای من (آلفرد) بلکه برای خیلی از روشن فکرا و متفکرا سوال بی جوابی رو از خودش به جا گذاشت.
تا اینکه یه شب وقتی داشتم کتاب "بوف کور" رو برای بیستمین بار می خوندم از شدت خستگی پلکهام رو هم افتاد و به خواب سنگینی فرو رفتم.
تو خواب مردی رو دیدم که قیافه ایی افسرده اما متفکرگونه داشت.
جذب متانت و وقار عمیق و غیر قابل فهمش شدم.
به طرفش رفتم تا از نزدیک با عمق وجودی و غیر قابل درک و فهمش از نزدیک آشنا بشم.
هنوز نزدیک مرد نشده بودم که دو آدم با صورت های تاریک و مبهم جلو روم سبز شدن تا من رو از لمس کردن مرد منع کنن.
از همون جا که ایستاده بودم مرد رو شناختم، همون مرد اثیری، صادق هدایت بود.
تو این مدت کوتاه که سر از پا نمی شناختم فقط تونستم به "صادق هدایت"بگم که:
"می دونی الان نزدیک به صدو خورده ایی سال از مرگت می گذره؟"
اینو که گفتم رفت تو فکر.
_"جدی؟"
"جدی، جدی."
_"پس چرا من چیزی حس نمی کنم؟"
گفتم:
"یعنی تو،بعد از این همه سال احساس تنهایی نمی کنی؟"
گفت:
"من از همون اول هم تنها بودم، تنها آفریده شدم"
گفتم:
"الان خیلیا نوشته هات رو خوندن،می خونن"
با ناراحتی گفت:
"باور کردنش سخته."
گفتم:
"چرا سخته؟"
کلاه لگنی اش رو محکم تو سرش فرو کرد و گفت:
"خوندن خالی فایده نداره،مطلب رو باید فهمید.درد رو باید درک کرد."
گفتم:
"اما خداییش خیلیا از سبک نوشتنت چیزی سردرنمیارن،سردر گمن! تازه بدجوری هم نقدت می کنن."
سرش رو بالا گرفت و دود سیگارشو فوت کرد توی هوا.
بعد لبخند تلخی زد و گفت:
" از همون اول گفته بودم که...
من برای سایه ام می نویسم."
نویسنده:
سید حمید موسوی فرد
15/خرداد/1398
#خرمشهر_ایران
#سید_حمید_موسوی_فرد
بسم الله الرحمن الرحیم .
با سلام خدمت دوستان عزیز در خصوص دو کلیپ فرماندار محترم در مورد خطر آبهایی که در دشتهای کانال المهدی و جاده شاه حسینی به طرف خرمشهر روان است و آبهایی بسیار خطر ساز و جدی که پشت داکهای ساجدی و نظری تجمع شده که توسط دوست عزیز آقای کاویانپور در تعدادی از گروها ارسال گردید ،
برابر هماهنگی که با کشور عراق صورت پذیرفته بود خروجی آبهای رها شده از رودخانه کرخه ، بستان ، هوفل و در نهایت از جاده امام رضا (ع) و داک مرزی پائینتر از بستان وارد کشور عراق می شود ،بعد از بحران آبی که در عراق بوجود آمد کشور عراق دیگر اجازه نداد که آب رودخانه کرخه وارد خاکش شود ، در نهایت آب در دشتها به طرف خرمشهر روان گردید تا جایی که به کانال المهدی رسید و مسعولین بحران استان و شهرستان خرمشهر را نگران کرد که به همین دلیل برای جلو گیری از آب به طرف خرمشهر از ناحیه ایست گاه حسینیه برای کمک فرا خوان اعلام شد که بحمدالله سپاه ، بسیج ، حوزه علمیه و نیروهای مردم مثل همیشه سنگ تمام گذاشتند.
از آنجایی که همه فکر مسئولین بحران استان و خرمشهر ، متمرکز به جلو گیری آب از ناحیه ایستگاه حسینیه به سمت خرمشهر گردیده بود باعث شد غافل از آبی بسیار سنگین تر که از ناحیه کشور عراق به سمت داکهای ساجدی و نظری روان است شوند که توضیح خواهم داد ، حال آب روان شده رودخانه کرخه که تا پشت کانال المهدی 55 کیلومتری خرمشهر رسیده بود تا دیروز با پیش روی که از جاده شاه حسینی 42 کیلومتری خرمشهر با جدا کردن جاده در هفت نقطه عبور که فکر کنم تا حالا به 38 الی36 کیلو متری خرمشهر رسیده باشد که اگر هم به ایستگاه حسینیه برسد برابر تمهیداتی که دیده شده که آب را به طرف خین هدایت کنند نگران کننده نمی باشد ، تا اینجا این حرکت و جریان آب را داشته باشید.
? حالا چطور آبهای تهدید کننده جدی خرمشهر و آبادان به پشت داکهای ساجدی و نظری رسیده است ، همانگونه که حلقه ورودی آبهای رودخانه کرخه به خاک کشور عراق را توضیح دادم از یک طرف آبهای ورودی به خاک عراق طی مسیر مشخص به پشت داک شط علی عراق میرسد و از طرفی طغیان آب دجله باعث می شود که آب طی مسیر مشخص به طرف داک شط علی عراق به حرکت در بیاید تا جایی که پشت داک شط علی با روان آبهای سطحی روان شده از طرف ایران تلاقی پیدا می کنند که همین امر باعث شکست داک شط علی عراق از چهار ناحیه می شود ،
و آب رها شده پشت داک شط علی بطرف طلائیه و داک سئیفت عراق میرسد با توجه به حجم بالای آب ناچارا پنج دریجه داک سئیفت را باز می کنند که مشکلی برای داک ایجاد نشود ، لذا آب رها شده از داک سئیفت عراق با حجم بالا بطرف طلائیه و داک ساجدی ایران روان می شود ،
چون حجم آب بسیار بالا بوده داک ساجدی ظرفیت گیری می کند که همین مهم باعث می شود داک ساجدی ترک بردارد و مازاد ظرفیت آب را به داک نظری ایران انتقال می دهد ، ظرفیت داک نظری تا لبه تاج 2 متر می باشد که تا به حال به خاطر اینکه هنوز آب دجله در حرکت است حدود 1/40 سانتیمتر داک آب گیری کرده است ،
لذا به دلیل احساس خطر هم ترک داک ساجدی ترمیم می شود هم حدود هفت روز با سنگ لاشه ای توسط مهندسین شرکت نفت داکها را تا آنجا که می شود مقاوم سازی می کنند ،
لذا برای کنترل آبهای روان شده از طرف جاده شاه حسینی می بایست آب را به سمت کانال جمهوری و از آنجا به روی نهر حدود با خروجی لوله 1400 که از قبل در این نهر جانمائی شده به طرف نهر خین و خروجی به سمت اروند بیس بیس در زمان جزر آب هدایت کنند ،
چون اگر مد باشد احتمال دارد مد خروجی خین را تحت تاثیر قرار دهد بطوری که نه اینکه خروجی آب صورت نمی گیرد بلکه آب مد هم وارد نهر می شود لذا این عملیات باید حرفه ای و با مطالعه انجام شود . با توجه به اینکه نمی توانیم نهر خین را وسیع تر کنیم چون با خروجی آب بیشتر برای عراق مشکل ساز می شود که بطور حتم کشور عراق اجازه این کار را نمی دهد ، تنها راهش خروجی آب بصورت بیس بیس از خین با کنترل در زمان جزر می باشد
آبهای پشت داکهای ساجدی و نظری را با توجه به ابنکه مخازن 2 ، 3 ، 4 ، 5 آبگیری کرده و پر شده باید با مطالعه دقیق و رعایت شیب به صورت کنترلی یا بیس بیس به تالاب ناصری هدایت کرده و ا ز تالاب ناصری به هفت کانال شیر دم و از آنجا به رودخانه کارون با توجه به دبی کم ورودی آب به کارون ریخته شود ،
اما باز می گویم ، این مهم باید بیس بیس انجام شود ، اما باید دو عملیات را قبل از شروع کار حتمی انجام داد ، اولی قبل از شروع کار دومی در حین عملیات باید انجام شود ، اولی باید هفت کانال شیر دم را قبل از شرع کار از حالت کبسول خارج کنید یعنی دو طرف کانال ،از طرف جاده خرمشهر ، اهواز سمت چپ و از طرف جاده امام صادق (ع) سمت راست رود خانه را باز کرده که از یک طرف آب گیری کرده و از طرف دیگر خارج نماید ، تقویت خاک ریزهای خط راس کانالهای شیر دم حتمی باید تقویت گردد تا آب گیری کانال بهتر انجام شود هر چند که کانالها باید لای روبی شود اما وقت برای این کار نیست باید با تدبیر سعی شود با وضع موجود بر بحران قالب شد اگر امکان دارد یک کانال از هفت کانال سمت شهرک صنعتی از دور خارج شود و آب گیری نکند که خدای ناکرده خطری برای شهرک صنعتی نباشد ،
لذا در همین راستا باید به مسئولین کانالهای پرورش ماهی ابلاغ شود که تخلیه آب کانالها پرورش ماهی را تا اطلاع ثانوی روی کانال شیر دم متوفق کنند چون تخلیه آبهای کانال پرورش ماهی روی هفت کانال شیر دم صورت می گیرد.
اما دومین مورد باید داک یا سد قبل از جنگ را که آقایان می گفتند تخریب شده اما اشتباه می کردند ، داک یا همان سد وجود دارد اما در بعضی جاها نیاز به اصلاح و تعمیر دارد که این مهم هم باید در حین کار دیده شود که اگر خدای ناکرده مشکلی پیش آمد سد بتواند مثل سال 58 شهرک صنعتی و روستاهای حفار غربی و شهر را از خطر حفظ کند ،
تاکید می کنم که باید سد باز نگری و تعمیر شود چون اگر بارش سنگینی که گفته شده است تا آخر خرداد در بحران هستیم روی کشور عراق صورت گیرد حجم آب دجله که روان است، افزایش می یابد و مشکل ساز می شود و اگر هم روی استان ایلام ، استان لرستان صورت گیرد باز دبی خروجی سد کرخه بالا می رود و مشکل ساز خواهد شد و اگر هم دبی سد دز بالا برود باز به شکلی دیگر مشکل ساز می شود یا اگر خدای ناکرده برای یکی از دو داکهای یا سدهای ساجدی ،
نظری مشکلی پیش بیاید بطور حتم خطر شهر خرمشهر و آبادان را تهدید جدی خواهد کرد ، پس باید بطور حتم سد تعمیر شود متاسفانه در راس بحران استان و شهرستان کسانی سوار بر کار هستند که هیچ گونه مطالعات و اطلاعاتی در مورد جعرافیای شهر خرمشهر و اطراف آن را ندارند که همین مهم باعث نگرانی شده و می شود بطور مثال اگر آقایان مطالعات جعرافیای روی خرمشهر را داشتند برای کنترل بحران قبل از شکل گیری بحران که زمان هم داشتن ما هم گفته بودیم اما بخاطر ثنا گویان کسی گوش نکرد باید نقاط خطر را مقاوم سازی می کردند نه اینکه منتظر می شدند مشکل پیش بیاید بعد به دنبال رفع مشکل باشند این تمهیدات نیست این بی تدبیری است ،
باز تاکید می کنم سد باید باز نگری شود و تعمیر گردد !!!
عزیزان این نقاط خطر ساز را که توضیح دادم آقایان باید هر چه زودتر با نگاه مثبت به دور از وسوسه ثنا گویان مشغول کار شوند اگر ده گروه مهندس و کارشناس بیاورید جز این راهی نیست وقت زمان را از دست می دهید که در نهایت مثل تاریخ 97/11/17 بهمن ماه که به سه وزارت نیرو ، وزارت کشاورزی و وزارت کشور گفته شد اما بدون هیچ تمهیداتی کشور را دچار مشکل کردن که باید اگر قانونی است هم در این دنیا هم در سرای آخرت پاسخ گو باشند ،
بجای تکذیب یا نادیده گرفتن موضوع اگر راهکار یا راهکارهای دیگری هست اعلام بشود تا لااقل آسوده گی خاطر ایجاد شود که مدیران قرار نیست از موضوعات سطحی بگذرند و بررسی و تمهیدات لازم برای مقابله احتمالی انجام داده اند،
حال هم ما گفته بودیم
و باز می گوئیم قبل از ایجاد مشکل تمهیدات لازم را انجام دهید تا خدای ناکرده شهر و مردم خرمشهر و آبادان دچار مشکل جدی نشوند دو هفته است داریم می گویم زمان را بیش از این از دست ندهید ، ما بدون هیچ چشم داشتی برای کنترل بحران برنامه جامع داریم حاضریم پای کار باشیم حاضریم کمک فکری باشیم حال خود دانید با تکلیفتان و خدای خودتان .
#هم_رنگ_جماعت
نگاهی از روی خشم به من انداخت و گفت:
_"تو...
واسه چی به همه چیز اعتراض می کنی؟"
"من؟"
_"آره دیگه، خودت!"
"مگه به چی اعتراض کردم؟"
_به همه چیز، از این مارمولکای روی دیوار گرفته تا همین دری که از تو دلش رد شدیم...
آخه تو چیکار داری که در، رو یه پاشنه می چرخه یا دو تا...
تازگیا هم به همین جلسه کتاب خونی کتابخونه...
ببینم تو سر پیازی یا ته پیاز؟"
با دلخوری گفتم:
"من نه سر پیازم نه تهش...
اصلا من از پیاز خوشم نمیاد که بخوام سرش باشم یا تهش."
_"اگه از من می شنوی،برو همرنگ جماعت شو!"
"خوب اگه از اون رنگی که به خودشون میگیرن خوشم نیومد چی؟"
_"همرنگ جماعت شدن یعنی همین...
یعنی هر رنگی شدن تو هم همون رنگی باش."
"از میون تموم موجودات روی زمین،از این یکی متنفرترم "
_"کدوم یکی؟"
"همین که بهش می گن،آفتاب پرست...
من همیشه دوست داشتم خودم باشم، همون آدم،همون سطح فکر با همون رنگ همیشگی."
سید حمید موسوی فرد
خرمشهر_ایران
23/بهمن/1397